بر این اساس بهائیت که ادعای مطابقت با نیازهای بشر قرن اتم را دارد، از کنیز داری سخن می گوید و به استفاده از دختران باکره به عنوان کنیز سفارش می کند.
در مقابل اجازه حسین علی نوری، پسرش عباس افندی از تک همسری سخن می گوید. او ابتدا چند همسری را ممنوع می کند، سپس در توضیح مطلب، شرط چند همسری را رعایت عدالت می داند و می گوید چون کسی نمی تواند عدالت را رعایت کند، و رعایت عدالت محال است، پس کسی نمی تواند ازدواج دوم داشته باشد: «اعلمی انّ شريعة اللّه لا تجوز تعدّد الزّوجات لانّها صرحت بالقناعة بواحدة منها و شَرَطَ الزّوجة الثّانية بالقسط و العدالة بينهما فی جميع المراتب و الاحوال فامّا العدل و القسط بين الزّوجتين من المستحيل و الممتنعات و تعليق هذا الامر بشیء ممتنع الوجود دليل واضح علی عدم جوازه بوجه من الوجوه فلذلک لا يجوز الّا امرأة واحدة لکلّ انسان.»(۲)
در اینجا چند نکته مطرح است:
۱. چرا بهائیت در قرن اتم از کنیزداری و استفاده ابزاری از زنان سخن گفته است؟
۲. چرا با وجود اجازه حسین علی نوری، عباس افندی که مبین احکام است نه شارع، احکام بهائیت را تغییر می دهد؟
۳. اگر احکام بهائیت، شریعت الهی است، اقدس که کتاب مقدس بهائیت است، تعدد روجات را جایز شمرده است، پس جمله عباس افندی در ممنوعیت ازدواج مجدد که می گوید: «اعلمی ان شریعه الله لا تجوز تعدد الزوجات» کذب است، زیرا حسین علی نوری ازدواج مجدد را جایز می داند.
۴. وقتی کسی نمی تواند کاری را انجام دهد، خلاف حکمت است که برای انجام آن شرط بگذاریم. بهائیت اول ازدواج مجدد را جایز می شمرد، بعد عباس افندی می گوید جایز نیست، زیرا کسی نمی تواند عدالت میان همسران خود را رعایت کند، این معنا و مفهوم، توهین به خرد مخاطبان است.
۵. با وجود اجازه دو همسری در بهائیت، چرا حسین علی نوری خود سه همسر داشت. آیا رعایت عدالت برای او محال نبود که چند همسر داشت؟
– بهائیت چگونه این تناقضات را پاسخ می دهد؟
– با وجود دستور حسینعلی نوری به کنیزداری و استفاده جنسی از دختران با عنوان کنیز، چگونه بهائیت از حقوق زنان سخن می گوید؟
پانوشت:
۱. اقدس، ص ۵۷ – ۵۸.
۲. ملحقات اقدس، ص ۱۶۶ – ۱۶۷.
صفحات: 1· 2