خلاصه كتاب شب هاي بي قراري قسمت يك تا صفحه 37
نوشتار پيش رو برگرفته از گفتار استاد گرانقدر دكترسيد محمد هاشمي است كه در سه شب قدر سال 1382 بيان شده .
نويسنده مطالب كتاب را به سه بخش تقسيم كرده كه عبارتند از :
بخش اول : زشتي گناه
نويسنده در اين بخش چنين مي نگارد : بزرگترين گناه فراموشي گناهمان است . ايمن از گناه نيستيم .بايد از گناهي كه كوچك انگاشته مي شود ترسيد جرا كه آمرزيده نمي شود . سعي نويسنده در اين قسمت بر اين است كه مخاطب را از انديشه گناه و كوچك شمردن گناه دور كند زيرا اين همان بزرگ گناه من است .در ادامه مي گويد :
( اثر گناه را باور نداريم ) ما هيچگاه سوزن درون چشم خود نمي كنيم زيرا درد و سوزش آن را باور داريم ، پس ما را چه شده كه از فزروني گناهان بر خود نمي هراسيم .سپس به آيات مرتبط و بخشي از حالات ائمه اطهار در اين باره اشاره كرده است .
در قسمت بعد به : (آثار گناه ) پرداخته است : نا آگاهي از چرايي مصيبتها حاكي از غفلت ماست . هر گناه چون لكه اي سياه است كه روي قلب را مي پوشاند .اگر چشم بصيرت و گوش هومان باز بود ، به خوبي در مي يافتيم هر آنچه از مصيبت و بلا كه به سرمان مي آيد به خاطر گناهي است كه از آن بي پروايي كرده ايم .
( بالاترين مشكل فراموشي گناهان است ) : اگر از ياد برديم كه چقدر در پيشگاه الهي گناهكاريم ، نيازي به توبه نمي بينيم تا به درگاهش توبه كنيم .
( اقرار و اعتراف به گناه ) : اينكار بايد تنها در پيشگاه خداوند و حجت او باشد . حق نداريم در نزد هيچيك از بندگان خدا آبروي خود را ببريم . اعتراف به گناه انسان را مي شكند و تا اين حالت پيش نيايد حالت توبه پيدا نمي شود .
( ناسپاسي گناه بزرگي است ) : بايد براي گناهان خود يك حساب باز كرد و براي نعمتهايي كه شكرش بجا آورده نشده يك حساب جدا . در قسمت بعد نويسنده طريقه دعاي معصومين را بيان مي دارد .
( مشكل باور نداشتن عذاب الهي است ) : اگر عذابهايي كه در قرآن آنده باورمان شود ، كه مخاطب اين آيات ما نيز هستيم ، حال توبه هم مي آيد اقرار به گناه هم مي آيد در غير اينصورت نه .
(ضمانتي براي دستگيري نيست ) امير المومنين فرمودند : تكيه به شفاعت ما نكنيد ، گاهي شفاعت ما پس از سيصد سال به فرياد كسي مي رسد . پس نمي توان به دلگرمي شفاعت ائمه دل به دريا زد و مرتب گناه كرد ، چرا كه هيچ ضمانتي وجود ندارد .
( بزرگترين مصيبت ) : بزرگتري مصيبتي كه در زندگي گريبانگير آن هستيم كدامين مصيبت است ؟ كمي رزق ؟ سختي و فشار زندگي ؟ … اما گويا من يك مصيبت را از ياد برده ام ، آري مصيبت غيبت امام زمان « عج » را به فراموشي سپرده ام . مصيبتي كه تمام دردها از آن ريشه مي گيرد . زماني به دردي مي انديشم كه دردش را حس كنم . بزرگترين درد و مصيبت به سرم آمده اما از آن غافلم .اما با تمام بي توجهي ها او باز هم از يادمان نبرده است . اربابمان آنقدر مهربان است كه در همين حال غفلت و غيبت از ما دستگيري مي كند و به فكرمان است .
( امام زمان بي تابند ) : اگر بداني امام زمان حاجتي دارند كه سخت گرفتار آن هستند فكري براي كمك به ايشان نمي كني ؟
( بايد فكري كرد ) : مهمترين گرفتاري كه بايد رفعش نمود درد غيبت است .
سلام علیکم
احسنت
مهمترين گرفتاري كه بايد رفعش نمود درد غيبت است
موفق باشید