محمد ناصر الدین کودکی ۹ ساله بود که همراه پدرش به شام هجرت کرد. و برای اولین بار به مدرسه ابتدائی «اسعاف خیری» در دمشق پا گذاشت، اما پدرش پس از پایان دوره ابتدائی وی را از مدرسه بیرون نمود، و خودش به آموزش وی پرداخت.
اولین رویگردانی از مذهب شافعی و تمایل به سلفی گری و وهابی گری وی در سن بیست سالگی و با مطالعه مجله «المنار» و خواندن مطالب شیخ رشید رضا که از سلفیون تندرو می باشد روی داد. وی سپس این را با مطالعه کتب سلفی گری و تبلیغ آن ادامه داد.
آلبانی با برگزار کردن جلسههای علمی همسو با سلفیت و وهابیت در مساجد و منازل، و همچنین مسافرت به شهرهای دیگر سوریه مانند حلب، لاذقیه، حمص، حماه، وغیره، مردم را بسوی روش سلفیت دعوت می کرد.
دعوت آلبانی تنها در داخل کشور سوریه محدود نمیشد بلکه به کشورهای هم جوار و همسایه آن مانند اردن و لبنان نیز انجام می گرفت.
از آن به بعد آلبانی بحدّی راه و روش سلفیگری را انتخاب نمود، که در این زمینه زبانزد خاص و عام شد و همین هم سبب شد که برای تدریس و استادی کرسی حدیث در دانشگاه اسلامی مدینه فراخوانده شده و مدت ۳ سال در دیار وهابیت تدریس نمود و وهابیت خود را ثابت نمود.
وی به حدی مورد اعتماد و تحسین وهابیت قرار گرفت که در سال ۱۹۹۹ میلادی جایزه بینالمللی ملک فیصل در عربستان بخاطر خدمات وی به وهابیت و سلفی گری به وی تعلق گرفت.
البته تحرکات و افراط گری های وی به حدی بود که مانند استادش ابن تیمیه چند بار به زندان افتاد که بیشترین آن زندانی شدنش به مدت شش ماه بوده است. با این حال وی مشی و روش خود را تغییر نداد و در همان زندان هم به تبلیغ سلفی گری می پرداخت.
آلبانی، اندکی بعد از آزادی از زندان از سوریه به اردن هجرت کرد، و بعد دوباره به سوریه برگشت، و از آنجا به بیروت، سپس به امارات، و در نهایت به اردن رفت و تا آخر عمر در شهر «عَمَّان» پایتخت اردن مسکن گزید.
ابانی در اواخر عمرش دچار بیماریهای سختی شد بحدّی که در روز وفات وزنش کمتر از ۳۰ کیلوگرم شده بود و نهایتاً البانی قبل از غروب آفتاب روز شنبه در ۲۲ جمادیالاول ۱۴۲۰ مطابق با ۲ اکتبر ۱۹۹۹ در سن ۸۵ سالگی، از دنیا رفت.
وی عداوت و عناد شدیدی با شیعیان داشت تا جایی که در فتوایی کشتن شیعیان را حلال و کشتن صهیونیستها را حرام اعلام کرد و در پاسخ به استفتائی در مورد انجام عملیات علیه شیعیان، به صراحت می گوید: حلال و جایز است.
وی یکی از مخالفین سرسخت توسل بود و در کتبش به صراحت می گفت: کسانیکه به اولیاء و صالحان و … توسل می کنند از راه حق گمراهند.
وی در فتوایی مضحک می گوید: همه ی بدن خدای وهابی ها از بین می رود جز صورتش!( فتاوی البانی صفحه ی 522 و 523) یا در جایی دیگر می گوید: خد جوانی است که نعلین طلا می پوشد!( پاورقی به روش ابن ابی عاصم شماره ی 471)
گردآوری و پاسخ:
سید محمد مهدی حسین پور
مدیر گروه وهابیت
صفحات: 1· 2