بهائيان فعاليتهاي گوناگوني را در راستاي اعلام حضور خود انجام ميدهند كه يكي از آنها قبرستانسازي با عنوان گلستان جاويد در شهرهاي مختلف است تا به جامعه القا كنند كه ما با جمعيت فراوان خود در همه جا حضور داريم.
جمهور اسلامي بر اساس قانون اساسي كه بهائيت را از مذاهب رسمي ايران نميداند، فعاليتهاي تبليغاتي اين جريان را ممنوع ميداند و با فعاليتهاي تبليغاتي آنان و اعلام حضور كاذب آنان برخورد ميكند، از اينرو با دفن مردگان در قبرستانهايي كه مجوز تأسيس ندارند، برخورد ميكند؛ همانگونه كه اگر جريان ديگري ساخته شود و بخواهد چنين عملكردي داشته باشد، با آن برخورد ميشود.
بر اين اساس صرف بهائي بودن جرم نيست، چون بهائيان آزادانه در ايران زندگي ميكنند، بلكه تبليغ بهائيت جرم است و از سوي ديگر دفن مردگان بهائي در همه جا ممنوع نيست، در قبرستانهايي كه مجوز تأسيس ندارند و جهت عوام فريبي تأسيس شده اند ممنوع است؛ همانگونه كه اگر يك شهروند غير بهائي نيز اگر بخواهد قبرستاني بسازد يا مرده خود را در جاي غير قبرستان رسمي خاك كند، با او برخورد ميشود.
اشاره به اين نكته نيز لازم است كه هر حكومتي قوانين خاص خود را دارد و نميتوان بر خلاف آن قوانين عمل كرد. براي مثال بر اساس قوانين راهنمايي و رانندگي انگليس خودروها هنگاميكه به ميدان ميرسند از سمت چپ دور ميزنند، حالي كسي نميتوان با استناد به قوانين مثلا جمهور اسلامي ايران وقتي با خودروي خود به ميداني در انگليس رسيد از راست دور بزند يا بر عكس كسي با استناد به قوانين انگيس وقتي با خودروي خود به ميداني در جمهوري اسلامي رسيد، از چپ دور بزند؛ بر اين اساس براي جلوگيري از هرج و مرج در هر كشوري بايد تابع قانون آن كشور بود.
البته حسين علي نوري (بهاء) در كتاب مقدس بهائيان يعني اقدس نيز به پيروي از حكومت فرمان داده و مينويسد: «لیس لأحدٍ أن یعترض علی الذین یحکمون علی العباد دعوا لهم ما عندهم» یعنی احدی از مردم حق ندارد که بر حاکمان و پادشاهان خود اعتراض کند؛ خلاصه بهائیان نباید با سلاطین خود کاری داشته باشند»(۱)
اشراق خاوري در گزارشي از عباس افندي (عبدالبهاء) مينويسد كه او درباره اطاعت از حكم حكومتي و عدم مداخله در سياست در لوح ابن ابهر مينويسد: «احبّای الهی را کاری باختلاف و اتّفاق اوليای امور نه ابداً چنين اذکار را حتّی بر زبان نبايد برانند. تکليف احبّای الهی اطاعت اوامر و احکام اعليحضرت پادشاهی است آنچه امر فرمايد اطاعت کنند و همچنين کمال تمکين و انقياد بجميع اوليای امور داشته باشند. ولی در بين آنان اگر برودتی حاصل چه تعلّق باحبّای الهی دارد “حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس”. مقصود اين است که احبّاء نبايد کلمهای از امور سياسی بر زبان رانند زيرا تعلّق بايشان ندارد بلکه بامور و خدمات خويش مشغول شوند و بس.»(۲)
عباس افندي در ادامه ميافزايد: «امر قطعی الهی اين است که بايد اطاعت حکومت نمود اين هيچ تأويل برنميدارد و تفسير نميخواهد. از جمله اطاعت اين است: کلمهای بدون اذن و اجازه حکومت نبايد طبع گردد و السّلام و من خالف ذلک خالف امرالله و انکر آياته و جاحد بنفسه و استکبر عليه و استحسن راية السّقيم و ترک نصّاً قاطعاً من ربّه المنتقم الشّديد.»(۳)
اشراق خاوري در جاي ديگري از لوح سيف الله ابن شهيد تربتي آورده است: «تکليف احبّای الهی اطاعت و انقياد (رام شدن و گردن نهادن) حکومت است خواه استقلال و خواه مشروطه.»(۴)
بر اساس اين تعاليم بهائيت، پيروان اين جريان بايد به جاي گردن كشي و قانون گريزي، به قوانين جامعه اي كه در آن زندگي مي كنند احترام گذاشته از آن پيروي كنند.
براي مطالعه بيشتر به كتاب گنجينه حدود و احكام، باب هفتاد و پنجم در وجوب اطاعت حکومت مراجعه فرماييد.
پانوشت:
۱. اقدس، ص ۹۳.
۲. گنجينه حدود و احكام، ص ۳۳۵.
۳. همان، ص ۴۶۴.
۴. همان.
صفحات: 1· 2