از صفحه 1 تا 39
معرفي و خلاصه كتاب شب هاي بي قراري قسمت اول
سلام دوستان نظر به اينكه مطلب بنده در مسابقه كتابخواني برگزيده شده ، در سه پست خلاصه مطالب كتاب را تقديمتان ميكنم . اميدوارم از آن استفاده كنيد . و مرا هم دعا بفرماييد .
نويسنده در اين بخش چنين مي نگارد : بزرگترين گناه فراموشي گناهمان است .( ايمن از گناه نيستيم ).بايد از گناهي كه كوچك انگاشته مي شود ترسيد جرا كه آمرزيده نمي شود . سعي نويسنده
در اين قسمت بر اين است كه مخاطب را از انديشه گناه و كوچك شمردن گناه دور كند زيرا اين همان بزرگ گناه من است .
در ادامه مي گويد : ( اثر گناه را باور نداريم ) ما هيچگاه سوزن درون چشم خود نمي كنيم زيرا درد و سوزش آن را باور داريم ، پس ما را چه شده كه از فزروني گناهان بر خود نمي هراسيم .سپس به
آيات مرتبط و بخشي از حالات ائمه اطهار در اين باره اشاره كرده است .
در قسمت بعد به : (آثار گناه ) پرداخته است : نا آگاهي از چرايي مصيبتها حاكي از غفلت ماست . هر گناه چون لكه اي سياه است كه روي قلب را مي پوشاند .اگر چشم بصيرت و گوش هومان باز بود ،
به خوبي در مي يافتيم هر آنچه از مصيبت و بلا كه به سرمان مي آيد به خاطر گناهي است كه از آن بي پروايي كرده ايم .
( بالاترين مشكل فراموشي گناهان است ) : اگر از ياد برديم كه چقدر در پيشگاه الهي گناهكاريم ، نيازي به توبه نمي بينيم تا به درگاهش توبه كنيم .
( اقرار و اعتراف به گناه ) : اينكار بايد تنها در پيشگاه خداوند و حجت او باشد . حق نداريم در نزد هيچيك از بندگان خدا آبروي خود را ببريم . اعتراف به گناه انسان را مي شكند و تا اين حالت پيش نيايد حالت توبه پيدا نمي شود .
( ناسپاسي گناه بزرگي است ) : بايد براي گناهان خود يك حساب باز كرد و براي نعمتهايي كه شكرش بجا آورده نشده يك حساب جدا . در قسمت بعد نويسنده طريقه دعاي
معصومين را بيان مي دارد .
( مشكل باور نداشتن عذاب الهي است ) : اگر عذابهايي كه در قرآن آنده باورمان شود ، كه مخاطب اين آيات ما نيز هستيم ، حال توبه هم مي آيد اقرار به گناه
هم مي آيد در غير اينصورت نه .
(ضمانتي براي دستگيري نيست ) امير المومنين فرمودند : تكيه به شفاعت ما نكنيد ، گاهي شفاعت ما پس از سيصد سال به فرياد كسي مي رسد . پس نمي توان به دلگرمي شفاعت ائمه دل به
دريا زد و مرتب گناه كرد ، چرا كه هيچ ضمانتي وجود ندارد .
( بزرگترين مصيبت ) : بزرگتري مصيبتي كه در زندگي گريبانگير آن هستيم كدامين مصيبت است ؟ كمي رزق ؟ سختي و فشار زندگي ؟ … اما گويا
من يك مصيبت را از ياد برده ام ، آري مصيبت غيبت امام زمان « عج » را به فراموشي سپرده ام . مصيبتي كه تمام دردها از آن ريشه مي گيرد . زماني به دردي مي انديشم كه دردش را حس كنم .
بزرگترين درد و مصيبت به سرم آمده اما از آن غافلم .اما با تمام بي توجهي ها او باز هم از يادمان نبرده است . اربابمان آنقدر مهربان است كه در همين حال غفلت و غيبت از ما دستگيري مي كند و به
فكرمان است .
( امام زمان بي تابند ) : اگر بداني امام زمان حاجتي دارند كه سخت گرفتار آن هستند فكري براي كمك به ايشان نمي كني ؟
( بايد فكري كرد ) : مهمترين گرفتاري كه بايد رفعش نمود درد غيبت است .