به كارگيري ابزار نوين رسانهاي (راديو، تلويزيون، ماهواره و اينترنت) و محصولات جديد سمعي و بصري (لوحهاي فشرده) با استفاده از سرمايههاي حاميان صليبي و صهيوني و سرريز اين جريانات فرقهاي، اين امكان را فراهم آورد كه تيراژ و شمارگان بيسابقه، در ميان عموم مردم ساكن شرق اسلامي به گردش درآيد.
توزيع رايگان آثار و منشورات، تأسيس هزاران سايت بر روي شبكة جهاني اينترنت، راهاندازي شبكههاي اجتماعي، كليساهاي تلويزيوني و خانگي و تشكيل محافل در خانهها و … بر سرعت دامن گستردن اين جريانات افزوده است.
طيّ سي سال اخير، سازمانها و نهادهاي رسمي فرهنگي در كشور، به دلايل مختلف قادر به رديابي و شناسايي خطرهاي تهديدكنندة فرهنگي نبودند؛ بلكه نقش بازدارنده و منفي نيز در اين ميدان ايفا كردهاند.
به دليل ابتلاي اين سازمانها و نهادهاي دولتي وابسته به رديف بودجة رسمي كشوري به:
1. نظام بروكراتيك اداري؛
2. مديريّت حزبي و قبيلهاي با عمر كوتاه فصلي؛
3. كارشناسان حقوق بگير و فاقد اطّلاعات و تجربه؛
4. فقدان انگيزه و درد؛
5. فقدان استراتژي كلان فرهنگ و سياست فرهنگي مدوّن؛
6. عوامل نفوذي بيگانه و جاسوس در لباس عوامل خودي؛
7. مصونيّت ويژه در برابر هر گونه نقد و پرسش خبرگان و خبرنگاران،