آنها قادر به رصد وقايع و جريانات و جبران خسارات نبودند و در اين ميان، گاه خود مبدّل به عامل توسعه و نشر آموزههاي مشكوك و مردود نيز شدند؛ چنان كه طيّ سالهاي اخير، آثار مكتوب جريانات فرقهاي نوظهور از مجاري رسمي گذر كرده و با طيّ مراتب، امكان حضور در شهر و كوي و برزن را يافتهاند.
به جرئت ميتوان اعلام داشت: بيش از يكصد ميليون نسخه از اين آثار در ايران توزيع شده است.
ملاحظات سياسي و درگيريهاي حزبي و گروهي داخلي نيز در غفلت از اين ماجرا و اخذ تصميم بهموقع و قاطع بيتأثير نبوده است. حسب آنچه رخ داده، امروزه در ميان مردم و به ويژه نسل جوان، بسياري از حسّاسيتها و غيرتورزيهاي ديني و ملّي كمرنگ شده و جاي خود را به نوعي تساهل و تسامح بخشيده است؛ بخش بزرگي از سنّتهاي پسنديده، ضعيف و كمرنگ شده و زشتي انجام برخي از رفتارها و بديها از بين رفته است.
ابتلا به خورد، خفت، شهوت، دوري گزيدن از ازدواج و قبول مسئوليّت خانوادگي، افزايش طلاق و گسست پيوندهاي خانوادگي، تنها بخشي از عوارض اين رويدادها هستند.
آنچه رخ داده، خواست عوامل بيگانه و ائتلاف صليب و صهيون است. مشكل ما اينجاست كه:
1. از دشمن و دشمني ورزيدن بيوقفهاش غفلت ميورزيم؛
2. بدون ملاحظة تاريخ گذشته، با نوعي سادهلوحي، رويدادها را بريده و نقطهاي مطالعه ميكنيم و از شناسايي جرياني پرهيز داريم؛
3. مجال پرسش و نقد را به عموم نهادها، سازمانها محدود كرده و به اشخاص حقوقي مصونيّت بيش از اندازه بخشيدهايم؛
4. مناصب و پستها را نه بر اساس لياقت و ضرورت، بلكه بر اساس تمايلات حزبي و قبيلهاي، بين اشخاص تقسيم كردهايم؛
5. از شنيدن آمار و اطّلاعات واقعي پرهيز ميكنيم و به تملّقگويان و چاپلوسان، مجال جولان ميدهيم؛
6. از آخرالزّمان و مأموريّت الهي بنياسماعيل براي تأسيس حكومت جهاني غفلت داريم؛ به همان سان كه چشم خود را بر تمنّاي بنياسرائيل براي تأسيس امپراتوري جهاني بستهايم؛
7. از سرمايهها و امكانات بالقوّة انساني و توان فرهنگي موجود در كشور كه ميتواند ما را در گذار از اين شرايط ياري دهد، تنها به دليل سوءتفاهمها و پچپچهاي اطرافيان و نزديكان غفلت داريم.
والسّلام علي من التّبع الهدي
ماهنامه موعود شماره 121
پينوشتها:
1. اين كتاب با عنوان «آيين رزم» به زبان فارسي ترجمه و توسط انتشارات هلال چاپ و منتشر شده است.
2. اسلام و بحران عصر ما، روژه دوپاسكيه، حسن حبيبي، ص 51.
3. بررسي شيوههاي تبليغاتي مسيحيّت، مرتضي نظري، ص 96.
4. در كتاب غرب و آخرالزّمان به طور مفصّل به موضوع پرداختهايم.