پاي عرفانهاي نوظهور از چه زماني به ايران باز شد؟
قسمت دوم
بعد از جنگ جهاني دوم غرب براي رفع افسردگي مردم، معنويتي ساختگي را به وجود آورد و با روشهاي گوناگون آن را چاشني زندگي مردم كرد تا به اصطلاح نشاط اجتماعي بالا رود، از دهه 70و80 و بعد از جنگ تحميلي در کشور ما نيز اتفاقاتي افتاد که باعث پياده شدن همين رويكرد در ايران شد با اين تحليل که اگر بخواهيم سازندگي را در كشور ايجاد كنيم، نيازمند نشاط و معنويت در جامعه هستيم و با همين تعبيرها، تحليل غرب را پيش كشيدند و اعلام كردند كه ما ملت با نشاطي نيستيم و بايد خمودگي ها را برطرف كنيم به عنوان مثال چادر و مانتو سياه را مايه غم و اندوه ميدانستند و ميگفتند ما براي موفق شدن نشاط ميخواهيم و اينچنين شد كه يک آسيب شناسي غلط اجتماعي، مباحثي را تحت عنوان راههاي رسيدن به نشاط و موفقيت، سواي اصول ديني ارائه کرد و نتيجه اين شد که افرادي همچون آزمنديان، احمديمنش وحلّت آمدند و تحت عنوان تكنولوژي فكر توليد، جريانهاي فکري منحرفي را وارد اجتماع کردند که از تفکرات “برايان تريسي” منشا گرفته بود که از كنار اين تكنولوژيها شركتهاي هرمي به وجود آمد.
ما در اسلام با تكنيكهاي فكري بيگانه نيستيم، وقتي من با سركرده يکي از اين فرقهها صحبت ميكردم و از وي پرسيدم: “تكنولوژي فكر يعني چه؟” و او جواب داد: “تكنولوژي فكر ميگويد راجع به هر چيزي كه ميخواهي بگويي اول فكر كن” به او گفتم: “اين مسئله را كه بزرگترهاي ما از بچگي به ما سفارش ميكردند كه حرف را پخته بزنيم” و اين فقط بازي با کلمات است که شما تحت عنوان “تکنولوژي فکر"، جوان را به سمتي ميبريد که تصور كند اين واژه چيز تازه و خارق العادهاي است.
کار اينها به جايي رسيده که قرآن را هم با همين تکنولوژي معرفي ميکنند؛ به عنوان مثال برايان تريسي قانون جذب را مطرح مي کند و معتقد است انسان براي موفقيت ميتواند انرژيهاي کهکشان را جذب کند و يا اينکه به هر چيز فکر کني، برايت اتفاق ميافتد و اين در حالي است که در اسلام معتقديم هرچه خدا خواست همان ميشود توفيق را خدا ميدهد.
چه مکاتب و عرفانهاي نوظهوري در سطح کشور مشغول فعاليت هستند؟
در چند سال اخير چند فرقه داشتيم که با همان سبک عرفانهاي وارداتي، کاذب نوظهور و معنويتهاي بدون شريعت فعاليت ميکنند و اعتقادشان اين است که ما 3 گام داريم: گام شريعت، گام طريقت و گام حقيقت و معتقدند هرچه بگويند درست است و از طريق مناسك آنها ميشود به حقيقت رسيد که اولين اين گروهها تشکيلات “ايليا رامالله” بود که البته با اين فرقهها شديدا برخورد شد؛ زيرا اگر به کار خود ادامه ميدادند افراد جامعه را دچار آسيبهاي فردي اجتماعي و خانوادگي ميکردند.